بحـث
المواضيع الأخيرة
أفضل 10 فاتحي مواضيع
Admin | ||||
د/ فتحية الدالى | ||||
بودى | ||||
د/ أزهار | ||||
salma | ||||
tow | ||||
بشرى البشائر | ||||
العراقي | ||||
عبد الرحيم البلوشي | ||||
rowa |
رسم و آيين
صفحة 1 من اصل 1
رسم و آيين
اين يک رسم قديمى است
مسافر را از زير قرآن رد مى كنند وپشت سر مسافر آب مى ريزند براى اين كه او صحيح و سالم به خانه بر گردد
(پس آب ريختن پشت سر مسافر يک رسم قديمى است)
اگر اشتباه نوشتم بگوييد
مسافر را از زير قرآن رد مى كنند وپشت سر مسافر آب مى ريزند براى اين كه او صحيح و سالم به خانه بر گردد
(پس آب ريختن پشت سر مسافر يک رسم قديمى است)
اگر اشتباه نوشتم بگوييد
السيد أكبرى- عضو نشيط
- عدد الرسائل : 31
العمر : 31
الدولة / المدينة : القطيف
تاريخ التسجيل : 10/05/2013
رد: رسم و آيين
چرا پشت سر مسافر آب بر زمین می ریزند؟
هرمزان در سمت فرمانداری خوزستان انجام وظیفه میکرد. هرمزان که یکی از فرمانداران جنگ قادسیّه بود. بعد از نبردی در شهر شوشتر و زمانی که هرمزان در نتیجه خیانت یک نفر با وضعی ناامید کننده روبرو شد، نخست در قلعهای پناه گرفت و به ابوموسی اشعری، فرمانده تازیها آگاهی داد که هر گاه او را امان دهد، خود را تسلیم وی خواهد کرد. ابوموسی اشعری نیز موافقت کرد از کشتن او بگذرد و وی را به مدینه نزد عمربن الخطاب بفرستد تا خلیفه درباره او تصمیم بگیرد. با این وجود، ابوموسی اشعری دستور داد، تمام ۹۰۰ نفر سربازان هرمزان را که در آن قلعه اسیر شده بودند، گردن بزنند.
پس از اینکه تازیها هرمزان را وارد مدینه کردند، … لباس رسمی هرمزان را که ردائی از دیبای زربفت بود که تازیها تا آن زمان به چشم ندیده بودند، به او پوشاندند و تاج جواهرنشان او را که «آذین» نام داشت بر سرش گذاشتند و ویرا به مسجدی که عمر در آن خفته بود، بردند تا عمر تکلیف هرمزان را تعیین سازد. عمر در گوشهای از مسجد خفته و تازیانهای زیر سر خود گذاشته بود. هرمزان، پس از ورود به مسجد، نگاهی به اطراف انداخت و پرسش کرد: «پس امیرالمؤمنین کجاست؟» تازیهای نگهبان به عمر اشارهای کردند و پاسخ دادند: «مگر نمیبینی، آن امیرالمؤمنین است.»
… سپس عمر از خواب برخاست. عمر نخست کمی با هرمزان گفتگو کرد و سپس فرمان داد، او را بکشند.
هرمزان درخواست کرد، پیش از کشته شدن به او کمی آب آشامیدنی بدهند. عمر با درخواست هرمزان موافقت کرد و هنگامی که ظرف آب را به دست هرمزان دادند، او در آشامیدن آب درنگ کرد. عمر سبب این کار را پرسش نمود. هرمزان پاسخ داد، بیم دارم، در هنگام نوشیدن آب، مرا بکشند. عمر قول داد تا آن آب را ننوشد، کشته نخواهد شد. پس از اینکه هرمزان از عمر این قول را گرفت، آب را بر زمین ریخت. عمر نیز ناچار به قول خود وفا کرد و از کشتن او درگذشت. این باعث بوجود آمدن فلسفه ای شد که با ریختن آب بر زمین، یعنی زندگی دوباره به شخصی داده می شود تا مسافر برود و سالم بماند.
هرمزان در سمت فرمانداری خوزستان انجام وظیفه میکرد. هرمزان که یکی از فرمانداران جنگ قادسیّه بود. بعد از نبردی در شهر شوشتر و زمانی که هرمزان در نتیجه خیانت یک نفر با وضعی ناامید کننده روبرو شد، نخست در قلعهای پناه گرفت و به ابوموسی اشعری، فرمانده تازیها آگاهی داد که هر گاه او را امان دهد، خود را تسلیم وی خواهد کرد. ابوموسی اشعری نیز موافقت کرد از کشتن او بگذرد و وی را به مدینه نزد عمربن الخطاب بفرستد تا خلیفه درباره او تصمیم بگیرد. با این وجود، ابوموسی اشعری دستور داد، تمام ۹۰۰ نفر سربازان هرمزان را که در آن قلعه اسیر شده بودند، گردن بزنند.
پس از اینکه تازیها هرمزان را وارد مدینه کردند، … لباس رسمی هرمزان را که ردائی از دیبای زربفت بود که تازیها تا آن زمان به چشم ندیده بودند، به او پوشاندند و تاج جواهرنشان او را که «آذین» نام داشت بر سرش گذاشتند و ویرا به مسجدی که عمر در آن خفته بود، بردند تا عمر تکلیف هرمزان را تعیین سازد. عمر در گوشهای از مسجد خفته و تازیانهای زیر سر خود گذاشته بود. هرمزان، پس از ورود به مسجد، نگاهی به اطراف انداخت و پرسش کرد: «پس امیرالمؤمنین کجاست؟» تازیهای نگهبان به عمر اشارهای کردند و پاسخ دادند: «مگر نمیبینی، آن امیرالمؤمنین است.»
… سپس عمر از خواب برخاست. عمر نخست کمی با هرمزان گفتگو کرد و سپس فرمان داد، او را بکشند.
هرمزان درخواست کرد، پیش از کشته شدن به او کمی آب آشامیدنی بدهند. عمر با درخواست هرمزان موافقت کرد و هنگامی که ظرف آب را به دست هرمزان دادند، او در آشامیدن آب درنگ کرد. عمر سبب این کار را پرسش نمود. هرمزان پاسخ داد، بیم دارم، در هنگام نوشیدن آب، مرا بکشند. عمر قول داد تا آن آب را ننوشد، کشته نخواهد شد. پس از اینکه هرمزان از عمر این قول را گرفت، آب را بر زمین ریخت. عمر نیز ناچار به قول خود وفا کرد و از کشتن او درگذشت. این باعث بوجود آمدن فلسفه ای شد که با ریختن آب بر زمین، یعنی زندگی دوباره به شخصی داده می شود تا مسافر برود و سالم بماند.
السيد أكبرى- عضو نشيط
- عدد الرسائل : 31
العمر : 31
الدولة / المدينة : القطيف
تاريخ التسجيل : 10/05/2013
صفحة 1 من اصل 1
صلاحيات هذا المنتدى:
لاتستطيع الرد على المواضيع في هذا المنتدى
السبت سبتمبر 17, 2022 5:27 am من طرف شكنجه دل
» حمل كتاب صوتى جميل جدا لتعليم اللغة الفارسية
الأحد أكتوبر 20, 2019 6:26 am من طرف Sara Essam
» كتاب صوتى جميل يحتوى على محادثات فارسية فى مختلف المجالات (استمع وتعلم)
الأحد أكتوبر 20, 2019 6:13 am من طرف Sara Essam
» حمل قاموس فرهنك اصطلاحات روزpdf (مقتبس)
الجمعة يوليو 13, 2018 6:23 pm من طرف د آمنة فهمي
» دستور زبان فارسى ج1
الجمعة يوليو 13, 2018 6:20 pm من طرف د آمنة فهمي
» حمل قاموس فرهنگ عمید (فارسی فارسی)
الجمعة يوليو 13, 2018 6:16 pm من طرف د آمنة فهمي
» حمل كتاب عن الأمثال الفارسية
الجمعة يوليو 13, 2018 5:24 pm من طرف د آمنة فهمي
» حمل كتاب ( اللغة الفارسية )
الجمعة يوليو 13, 2018 5:20 pm من طرف د آمنة فهمي
» كتاب جميل لتعليم الأطفال اللغة الفارسية مع الشعر يمكن أن يستفيد منه المبتدئين
الجمعة يوليو 13, 2018 5:08 pm من طرف د آمنة فهمي