شما راجع به عيدهای ايرانی چه می‌دانيد؟

ايرانی‌ها در طول سال عيدها و مناسبت‌های مختلفی را جشن می‌گيرند. برخی عيدهای ايرانی ريشه در ايران باستان دارند (مثل عيد نوروز) و برخی ديگر جديدترند. در كنار اين عيدها، ايرانی‌های مسلمان اعياد اسلامی را نيز جشن می‌گيرند.

شما راجع به عيدهای ايرانی چه می‌دانيد؟

من فضلكم اكتبوا بالفارسية فقط لكي اصحح أخطاءكم في الكتابة اذا توجد.

عيد نوروز
اين عيد باشروع بهار ودر اغاز سال نو وبرابر با اولين روز در تاريخ هجري خورشيدي در ايران مي باشد اين جشن بايه بزرك در نفس ايرانيان ميدارد
بسيار از شاعران بزرك اين عيد در اشعارشان ياد اوردند
مثلا عنصري ميكويد
باد نوروزي همي در بوستان بدكر شود
تاز صنعتش هر درختي لعبتي ديكر شود

معذرت من اشكالي در نوشتن حرف هاي بارسي ميدارم

عيد مهركان
اين عيد باستان دومين نزد ايران ومانند نوروز اين عيد مذهبي نيست ومهركان درماه مهر بر كزار ميشود
جشن سده
در نيمه زمستان بر كزارميشود كه بزركترين جشن همراه با اتش ايرانيان باستان بود بر اساس دعا كردن براي رفتن سرما وامدن كرما بر كزار ميشود

من يك عضو جديدى در اين صفحه....
آميد وارم كه مرا قبول كنيد........

[color=orange] ايران كشور بزرك هست كه جند جشن ها را دارد.
بعضى از اين احتفالات جديدى , وبعضى باستان ميباشد.
از جشن ها قديم, عيد نوروز هست كه اين جشن شهرت بزرك بسزا دارد.
اين جشن در اولين سال نو ايرانى آغاز ميشود.

آميد وارم كه موضوع آينده از دوستسى باستان ميان مصر وايران خواهد شد .

برای اسماء محمد
آفرين اسماء، هم متن و هم شعر، بسيار عالی بود. من به عيدهای ايرانی اشاره‌ای كوتاه خواهم داشت. اما قبل از آن از تو می‌خواهم كه به اين نكات در نوشته‌هايت دقت كنی:

(اين جشن بايه بزرك در نفس ايرانيان ميدارد) ؟؟ (اين جمله مفهوم نيست)
(بسيار از شاعران بزرك اين عيد در اشعارشان ياد اوردند): (بسياری ........ اين عيد را ... )
(اين عيد باستان دومين نزد ايران ): (اين عيد باستانی دومين عيد نزد ايرانيان است)

آفرين اسماء، خيلی خوب بود، هم نوشته‌هات و هم اطلاعاتت.

راستی در مورد (معذرت من اشكالي در نوشتن حرف هاي بارسي ميدارم) : (معذرت می‌خواهم، من در نوشتن حرف‌های فارسي مشكل دارم).... تو ميتوانی از فونت فارسی برای نوشتن استفاده كني:
‍Control Panel>>>Regional And Language Option>>>Languages>>>Detailes>>> Add>>> Farsi

برای اسماء (زائر)

سلام اسماء، خوش آمدی، اميدوارم گفتگوهای ما برايت مفيد و جالب توجه باشد.
به اين نكته‌ها در نوشته‌هايت دقت كن:

(من يك عضو جديدى در اين صفحه): (من يك عضو جديد در اين صفحه هستم) يا (من عضوی جديد در اين صفحه هستم)
(ايران كشور بزرك هست كه جند جشن ها را دارد): (ايران كشور بزرگی است كه چندين جشن دارد)
(بعضى از اين احتفالات جديدى , وبعضى باستان ميباشد): (بعضي از اين جشن‌ها جديد و بعضی باستانی می‌باشند)
(از جشن ها قديم, عيد نوروز هست كه اين جشن شهرت بزرك بسزا دارد): (يكی از جشن‌های قديمی، عيد نوروز است كه شهرت بسزايی دارد)
(اين جشن در اولين سال نو ايرانى آغاز ميشود): (.... اول (ابتدای) سال .......)
(اميد وارم كه موضوع آينده از دوستى باستانی ميان مصر وايران خواهد شد): (..... باشد)

آفرين اسماء، خوب بود. ولی بايد دقتت را بيشتر كنی... به جمع ما خوش آمدی، با ما ادامه بده.

پيشنهادت برای موضوع آينده پيشنهاد بسيار خوبی بود. حتماً موضوع بعدی را به (روابط ايران و مصر) اختصاص ميدهيم.

عيدهای ايرانيان به دو دسته تقسيم می‌شوند: عيدهای باستانی و عيد‌های مذهبی.

1) عيدهای باستانی
ايرانيان باستان عيدها و جشن‌های مختلفی داشتند و در واقع در هر ماه حداقل يك جشن برگزار می‌كردند. مهم‌ترين آن‌ها "عيد نوروز" يا عيد آغاز سال جديد ايرانی است. جشن‌های ديگر عبارتند از: ارديبهشتگان، تيرگان، مردادگان، شهریورگان، مهرگان، آبانگان، آذرگان، دیگان، جشن شب يلدا، جشن سده، بهمنگان، سپندارمذگان(اسفندگان) و چهارشنبه سوری.

امروزه بسياری از اين جشن‌ها ديگر جايگاهی ندارند مگر در بين هموطنان زرتشتی (چراكه ايرانيان قديم پيرو دين زرتشت بودند) (زرتشت، پيامبری ايرانی بود كه ايرانيان را به پرستش خدای يگانه دعوت كرد). امروزه زرتشتيان هنوز به برپايی مراسم‌های خاصی در اين روزها پاي‌بندند.

اما به طور كل امروزه در ايران و در بين تمام اقوام ايرانی "عيد نوروز" و "جشن شب يلدا" جايگاه ويژه‌ای دارد. عيد نوروز برای ايرانيان جنبه ايرانی ـ اسلامی دارد. درست است كه عيدی باستانی است ولی ايرانيان آن را با دين خود (يعنی اسلام) تركيب كرده‌اند. دعای عيد نوروز در بين ايرانيان اين است كه آن را هنگام تحويل سال جديد می‌خوانند: (يا مقلب القلوب والأبصار، يا مدبر الليل والنهار، يا محول الحول والأحوال، حوّل حالنا الی أحسن الحال).

"جشن شب يلدا" هم در اولين شب از فصل زمستان برگزار می‌شود و خانواده‌های ايرانی بسيار آن را دوست دارند.

اما يكی از زيباترين عيدهای باستانی ايرانيان عيد (سپندار مذگان) بوده است كه معنای آن (روز عشق) (يوم الحب) است. البته امروز اين جشن ايرانی كه قدمتش به 2500 سال پيش باز می‌گردد تحت تأثير فرهنگ جهانی و روز (valentine) قرار گرفته است، و ايرانيان اين روز ايرانی را از ياد برده‌اند.

2) عيدهای مذهبی
بيشتر جمعيت ايران را مسلمانان تشكيل می‌دهند و در بين مسلمانان شيعيان جمعيت بيشتری را در اختيار دارند. لذا ايرانيان عيدهای مختلف اسلامی را نيز جشن می‌گيرند. اين عيدها عبارتند از: عيد فطر، عيد قربان (الأضحی)، عيد غدير خم، عيد مبعث، عيد ميلاد رسول اكرم صلی الله عليه وآله وسلم، عيد ميلاد علی ابن ابيطالب (عليه السلام) (كه ايرانی‌ها آن را روز پدر نامگذاری كرده‌اند)، عيد ميلاد حضرت زهراء (سلام الله عليها) (كه ايرانی‌ها آن را روز مادر نامگذاری كرده‌اند).

البته شيعيان ايران در روزهای ميلاد امامان شيعه هم جشن برپا می‌كنند ومهم‌ترين آن‌ها روز ميلاد حضرت مهدي (عجل الله فرجه) است كه در چند روز و چند شب خيابان‌ها آزين‌بندی می‌شود و مردم جشن می‌گيرند و كوچه‌ها را تزيين می‌كنند و گل و شيرينی و شربت پخش می‌كنند.

اميدوارم مطالب مفيدی برايتان بوده باشد.

خيلي زيبا بسيار عيدهاي داريد
ليكن مردم در مصر تنها عيد فطر وعيد قربان را جشن مي كيرند اما روز ميلاد رسول اكرم صلي الله عليه واله وسلم درروزكار بيامبراين مناسبت وجود ندارد ودر قرن هفتم از هجره اين عيد را اغاز ميشود وبس از ان فضلاي بزرك و صوفيان اين جشن صحت كردند بر اساس كه اين بدعت خوبي ميباشد
جنانكه مصريان روز مادر را جشن مي كيرند
نيزتنها در ماه رمضان كوجه ها راتزيين مي كنند

للاسف كل ما اكتب الحروف الفارسيه اخرج من الصفحه عموما مش مشكله
الجمله الغير مفهومه ان لهذا العيد مكانه عظيمه في نفس الايرانيين
هي نفس مش كلمه فارسيه =جان؟

از معاونت وهمكاري شما ممنون هستم

سلام
اميدوارم از مطالبی كه نوشتم بهره‌مند شده باشی
به تركيب اين جمله دقت كن:
(خيلي زيبا بسيار عيدهاي داريد): (عيدهای خيلی زيبايی داريد) يا (عيدهای بسيار زيبايی داريد)
"خيلی و بسيار" به يك معناست و نبايد در يك جمله از هردوی آن‌ها استفاده كرد.
.
.
أنتی تكتبين الفارسية جيداً وانتی في العشرين من عمرك،، هناك بعض الأخطاء فقط يمكن ازالتها بالمطالعة والممارسة في الكتابة.. أحسنت أسماء.


درباره آن جمله نامفهوم منظورت اين بود (ان لهذا العيد مكانه عظيمه في نفس الايرانيين): ترجمه آن می‌شود (اين عيد جايگاه والايی در جان ايرانيان دارد)... ولی (جايگاه داشتن در جان) چندان مصطلح نيست.

خيلي متشكرم استاذ محمد
لكن انا قصدت التعبير ده جميل جدا ان عندكم اعياد كتير
خيلي زيبا كه بسيار از عيدهاي داريد

خواهش می‌كنم، قابلی نداشت.
پس اين جمله را بايد اينطور گفت: (اين خيلی زيباست كه شما عيدهای بسياری داريد)

سخن ترا فهميدم خيلي ممنون
من ميدانم كه براي تحصيل علوم دين وتلاوت قران دانسنن زبان عربي برايت خيلي اهميت دارد .
ليكن در كدام سال ازعمرشما به تحصيل زبان عربي را اغاز ميشويد؟

خواهش می‌كنم، قابلی نداشت

البته برای تحصيل علوم دينی و تلاوت قرآن دانستن زبان عربی بسيار اهميت دارد، اما تو خود بهتر می‌ دانی كه نوع ادبيات به كار رفته در متون دينی و حتی قرآن با نوع ادبيات متون معاصر تفاوت دارد. و حتی واژه‌هايی در آن‌ ها است كه امروزه حتی در زبان عربی فصيح هم به ندرت استفاده می‌شود. البته دانستن زبان عربی كمك بسيار زيادی به من كرده است تا قرآن را راحت ‌تر و بهتر تلاوت كنم و آيات آن را تا حد زيادی بفهمم.
در ايران كسانی كه می‌ خواهند عربی را به همراه علوم دينی بياموزند به مدارس علوم ديني (حوزه‌های علميه) می‌ روند. در آنجا هم زبان عربی ياد می‌دهند و هم علوم دينی.
اما من زبان عربی را در دانشگاه آموخته ‌ام. درست است كه چند واحد درسي به "درك متون دينی و قرآن" اختصاص می ‌يابد ولی تمركز بر ادبيات عربی و آموزش زبان عربی فصيح به دانشجويان است.
من خود بيش از هر چيز به يادگيری زبان عربی معاصر تمايل داشته و دارم. البته بعضی اوقات متون تاريخی را هم مطالعه می كنم. اما اولويت اول من اين بوده است كه سخن عرب زبانان را بفهمم و بتوانم با آن ها به زبان عربی صحبت كنم و در فهم متون عربی مشكلی نداشته باشم.
الحمدلله تا حد زيادی به اين مهم دست پيدا كرده ام ولی هنوز احتياج به تمرين و مطالعه و يادگيری بيشتر و بيشتر دارم.
من در دانشگاه در رشته "زبان و ادبيات عربی" تحصيل كرده ‌ام ولی همه چيز را از دانشگاه نياموخته ام. يعنی خودم هم تلاش كردم و خارج از كلاس های درسی دانشگاه هم به يادگيری مطالب جديد پرداختم.
به نظر من تو (و دوستانت كه در دانشگاه فارسی می آموزند) هم نبايد خود را محدود به مطالب كلاس كنيد و خودتان هم خارج از كلاس به يادگيری مطالب جديد بپردازيد.

(إن لم تفهمي كلامي قولي لي أن اكتبه لك بالعربية)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(در كدام سال ازعمرشما به تحصيل زبان عربي را اغاز ميشويد؟)
(در چه سنی يادگيری زبان عربی را آغاز كرديد؟)

السؤال كان معقد شويه بس الحمدلله انك فهمته
اغاز كردن = اغازشدن؟
تقصد انك ممكن تدرس دين بدون ماتعرف عربي وان اللي عاوز يتعلم عربي بيدرسه في مدارس دينيه والجامعه وانك طورت من نفسك بعيد عن الكليه
انا بقي كنت فاكره ان العربي بيدرس في المدارس العاديه من المرحله الابتدائي ويستمر معاكم زي الانجليزي عندنا يعني
بالنسبه للترجمه من الفارسيه للعربيه هي اكتر حاجه بندرسها في الكليه واسهل من العكس
لكن اني اكتب فارسي ده بيحتاج تفكير
طبعا انا بحاول ازود معلوماتي عن الفارسيه علي قد ما اقدر ولما يكون عندي وقت

سلام؛ دوستان عزيزم..
نام من آمــال هست..وميخواهم كه مرا قبول كنيد..
اين صفحه بسيار خوب ؛ ومن حتما از آن استفاده ميكنم ؛ خيلى متشكرم ؛ محمد..
آقاى محمد.. براي شما سؤال دارم..( آيا شما دكتر محمدى سليمان هستيد؛ يا نه)!

أهلا أسماء محمد

أحسنت أسماء، فهمت كلامي
بس انا اكمل كلامي واقول لك عن طرق تعلم العربية في ايران:
النظام الدراسي في ايران (يعني نظام المدارس) وفقاً للقانون الحالي يتكون من ثلاثة أجزاء: الابتدائية (خمس سنوات)، المتوسطة (ثلاث سنوات) والثانوية أو الاعدادية (ثلاث سنوات) + سنة تمهيدية لمن يريد دخول الجامعة.

اللغة العربية وفقاً للدستور الايراني لغة الدين ويجب تعليمها في المدارس، فطلاب المدارس يتعلمون اللغة العربية بداية من (المتوسطة) الی نهاية (الثانوية) يعني 6 سنوات، واللغة الانجليزية كذلك. لكن هناك مشاكل لطلاب المدارس لتعلم هذه اللغة. أنا لا اريد أن ادخل في ساحة بيان المشاكل في هذا المجال (لانها كثيرة وبيانها يحتاج للوقت ويحتاج لمائدة مستديرة ههههههه) لكن أشير الی قسم منها: اولاً اللغة العربية لغة صعبة من منطلق القواعد والنطق، ثانياً سيطرة اللغة الانجليزية تؤثر علی الطلاب ليهتموا بتعلم الانجليزية دون العربية، ثالثاً نظام تدريس العربية في المدارس لها نقائص و....... . وبسبب هذه المشاكل ومشاكل ما اشرت اليها، عندما يخرجون الطلاب من المدارس لا يعرفون اللغة العربية أبداً سوی أجزاء منها التي يحتاجون اليها لامتحان دخول الجامعة.. و بعد أن يدخلوا الجامعة يضعوها في مهب الريح.

لكن هناك عدة طرق في ايران لمن يريدون تعلم اللغة العربية:
1) الجامعة (فرع اللغة العربية وآدابها). . هذا الفرع الجامعي يركز علی الأدب العربي والقواعد العربية (الصرف والنحو) وتاريخ الأدب العربي، والشعر والنصوص الأدبية، والمحادثة بالعربية والترجمة و... وأيضاً هناك وحدات دراسية جزئية للقرآن والأحاديث. (طبعاً الطلاب لهم أهداف مختلفة في تعلم اللغة العربية وعلی اساس اهدافهم وقدراتهم يدرسونها، ولكن المهم هو أن صفوف الجامعة ليست كافية لتعلم العربية وعلی الطلاب المهتمين أن يقوموا بالممارسة وكسب المعلومات الجديدة والمفيدة خارج الصفوف أيضاً).

2) المدارس الدينية (حوزه‌های علميه).. كثير من الذين يختارون المدارس الدينية هم الذين يريدون أن يصبحوا عالماً دينياً في المستقبل (ولا فقط أن يتعلموا العربية). طبعاً لتعلم العلوم الدينية لامناص من تعلم اللغة العربية فلذا تركز المدارس قبل تعليم العلوم الدينية للطلاب علی تعليم القواعد العربية بشكل كامل ثم يركزون الطلاب علی النصوص الفقهية والأحاديث والقرآن الكريم و... . (طبعاً الطلاب مختلفون في اهتمامهم بتوسيع معلوماتهم عن اللغة العربية. بعضهم يكتفون بالنصوص الدينية والفقهيه وبعضهم يهتمون أيضاً بتعلم العربية المعاصرة).

3) المؤسسات التعليمة .. ليس هناك كثير من الموسسات لتعليم اللغة العربية في ايران. هناك فقط مؤسسة أو مؤسستان رسميتان في طهران ولها فروع في مدن أخری مثل اصفهان وشيراز و... . ولكن قليل من الشباب يهتمون بتعلم العربية عبر المؤسسات بالمقارنة مع المهتمهين بتعلم الإنجليزية أو الفرنسية في المؤسسات التعليمية التی توجد في ايران لهاتين اللغتين.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وأما عن كلامك (بالنسبه للترجمه من الفارسيه للعربيه هي اكتر حاجه بندرسها في الكليه واسهل من العكس لكن اني اكتب فارسي ده بيحتاج تفكير) هذا جيد جداً أن "الترجمة" (هي أكتر حاجه بتدرسوها في الكلية) لأن بإعتقادي "الترجمة" و"المحادثة" هما الأهم في تعلم اللغة. و هذا ايضاً ممتاز أنك تكتبين بالفارسية. أعرف أن الكتابة بالفارسية صعب لك وطبعاً الترجمة من الفارسية الی العربية لك أسهل لكن الافضل هو أن تعرفي كلاهما وهو مفتاح الموفقية لمن يتعلم لغة أجنبية ( يعني أن يترجم من اللغة الأجنبية الی لغته الأم وأن يترجم من لغته الأم الی اللغة الأجنبية) وهذه مكانة من الصعب الوصول اليها ولكن ليس مستحيل وطريقها هي المطالعة والممارسة المستمرة.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اغاز كردن = اغازشدن؟
(آغاز كردن) هو مصدر للفعل المعلوم وله فاعل
(آغاز شدن) مصدر للفعل المجهول وليس له فاعل

أهلا ومرحبا بك يا آمال (خوش آمدي آمال)
اميدوارم از مطالب ما بهره مند شده باشی و ارتباط خود را با ما ادامه دهی.

خير، من دكتر محمدی سليمان نيستم.

خيلي ممنون ازجواب شما هستم
وبرنوشته هايت زيبا تشكرمي كنم

خوش امديد دوستم امال
ارزو مي كنم كه نظرتو درعيدهاي ايراني مي نويسي؟

ممكن اسالك علي ترجمه الاتي
دعوي راقرين فيصله مي كرد . عربي ومش عارفه اجمعه
رابخاطر اورده ميسرود. سرودن ان ينظم وهو مركب معناه ازاي؟

اهلا اسماء
الجملتان اللتان كتبتيهما غير كاملتان.. اذ يمكن اكتبيهما بالكامل لأفهم معناهما وأترجمهما لك

لكن عن فعل "ميسرود" هو من مصدر "سرودن" وهو يعني "نظم الشعر" أو "تأليف الألحان".

اهلا محمد
الكلام قبل ده في وصف الشاعر اديب بيشاوري
كفتار اودر رياضي والهي وشعربرهان قاطع بود زيراكه حافظه نيرومنداو اندوخته هشتاد ساله را جنان حاضرواماده داشت كه كوئي كتابي منشور ولوحي مسطوراست
باندك التفاتي متن اسناد وعين اشعار را بخاطر اورده ميسرود ودعوي را قرين فيصله ميكرد

أهلا أسماء

ميسرود: نعم، كما قلت هو من مصدر (سرودن) ويعني (نظم الشعر)، (تأليف الألحان) وهنا يعنی (اعادة قراءة الأشعار).

دعوی را قرين فيصله ميكرد: هذا تركيب ادبي وخاص للنصوص الأدبية.
دعوی: (هنا) يعنی "الخلاف في الآراء عن موضوع ما" (اختلاف نظر)
قرين: يعني رفيق، همنشين
فيصله دادن: يعني الحَسم (حسم الخلاف)

الكاتب خلق تركيباً أدبياً بهذه الكلمات اذ يقول (دعوی را قرين فيصله ميكرد). ترجمته الحرفية تصير: (كان يجعل من "الخلاف في الآراء" رفيقاً لحسم الخلافات) لكن هذه الجملة غير مفهومة عند العرب. فيجب تسهيله بالفارسي الحديث. فلذا يجب القول: (دعوی را قرين فيصله ميكرد) يعنی (به اختلاف نظرها پايان ميداد).


اميدوارم توضيحاتم كافی بوده باشد.. اگر متوجه نشدی بگو.

سلام اقاي محمد
من از اين اطلاعات سودمند جدا متشكرم

خواهش ميكنم....... غالية والطلب رخيص

من خيلى متاسفانه ام كه با شما تماس نميدادم زيرامن خيلى خسته بودم...
براى جوابت از من خيلى متشكرم اسماء محمد..

در بـاره عيـدهـاى در ايـران ، جنـانكه ميدانيـم كـه ايـران جنـدين جشـن هاى دارد...
بعضـى از آن باستـان وديكـر مذهبـى اسـت..
-ازعيـدهاى مذهبـى اسـت:
1-عيــد نــوروز:
ايـن جشـن اهميـت بـزرك درتاريـخ دارد.
عيـد نـوروز در نـو سـال ايرانـى آغـاز ميشـود..وبـه فصـل ربيـع بستكـى دارد.
از قديـم الايـام...شاهـان درايـران در ايـن روز بـول هاى را بـراى همـه مـردم توزيـع ميكـردند.
ودر ايـن روز شـاه ايـران ميـنـشـسـت كـه از همـه مـردم جه جيـزى را ميكـرفت.
بسيـارى از شاعـران در ايران دربـاره ايـن جشـن شعـر ميسـرودند ، واز آنـان شاعـر بـزرك (منوجهرى) كـه بيشتـر از دوازده قصيـده در وصـف عيـد نـوروز كفـت....واو ميكــويد /
بـرلشكـر زمستـان نـوروز نـامـدار..
كـرده اسـت راى تاختـن وقصـد زار

dost darm k mawzoa aynde az rawabet tarikhi mian misr wa iran mibashed

aRzöö كتب:dost darm k mawzoa aynde az rawabet tarikhi mian misr wa iran mibashed

دوست دارم موضوع بعدی در مورد روابط تاریخی ایران ومصر باشد

color=olive]b]b]asmaa..men amaal hastem..chitorhasty?..to kujahasty..dostdarem k ba men sohbat konee..0r

]enty feen ya asmaa ana amaal ......please roddy alayya..e]

سلام امال
من خوبم والحمد لله
حال شما چيست؟ ارزو مي كنم شما در بهترين حال ميباشي

براي اقاي منصور
بر ايضاح شمارا تشكر مي كنم

محمد كتب:ايرانی‌ها در طول سال عيدها و مناسبت‌های مختلفی را جشن می‌گيرند. برخی عيدهای ايرانی ريشه در ايران باستان دارند (مثل عيد نوروز) و برخی ديگر جديدترند. در كنار اين عيدها، ايرانی‌های مسلمان اعياد اسلامی را نيز جشن می‌گيرند.

شما راجع به عيدهای ايرانی چه می‌دانيد؟

من فضلكم اكتبوا بالفارسية فقط لكي اصحح أخطاءكم في الكتابة اذا توجد.

عيد هاي باستاني ايراني يا آداب و رسوم آتش پرستان!!!!!!؟
عيد هاي باستاني ايراني همان زنده كردن اعمال جاهلانه گذشتگان و تقليد كوركورانه از آن هاست .و بايد با احياء دين اسلام و توحيد تمامي اين خرافات و بدعت ها را زيرپا بگذاريم . ان شاء الله

سلام دوستان. خيلی خيلی معذرت ميخواهم از اين كه در اين مدت طولانی نتوانستم در اينجا حضور داشته باشم... اميدوارم حال همه شما خوب باشد.. به هر حال من برگشتم.

برای امير
امير جان، بهتر است كمی بيشتر درباره تاريخ ايران و تاريخ اديان در ايران مطالعه كنی. از كدام آتش صحبت ميكنی؟ آتش برای ايرانيان باستان مقدس بود اما اين به معنای آتش پرستی نيست. درباره زرتشت و كتاب او (اوستا) مطالعه كن تا بدانی ايرانيان خداپرست بوده اند نه آتش پرست. تو كه خود در ايرانی و ايرانيان را اينگونه توصيف ميكنی پس وای به حال ديگران. اين ها نه خرافات است و نه تقليد كوركورانه. فرهنگ است و ريشه است و ايرانيان به فرهنگ خود افتخار ميكنند.

سلام آغاى محمد از تهران
بعد أن تعلمت اللغة العربية الان ماهو عملك ؟
مجال اللغة اللغة العربية عندكم أين ؟
لأن مجالات اللغة الفارسية في الدول العربية قليل جدا وللأسف لذلك كثير ممن يريد تعلم الفارسية يتعلمها بنفسه لا في الجامعات

سلام بر همه دوستان عزيز حالتان جتوره ,, بنده ابوموسى المياحى آز كشور عراق هستم ,, آيا خوش آمد كويى (guyi ) از من