نماذج اسئلة امتحان مادة اللغة الفارسية لأقسام اللغات الشرقية المختلفة

امتحان مادة / اللغة الفارسية
**********************
(1) ترجم النص التالي الى اللغة العربية ثم حلل ما تحته خط : ـ
چنين شنودم كه ذو القرنين گرد عالم بگشت ، وهمه جهان را مسخر خويش گردانيد . وباز گشت . وقصد خانۀ خويش بدامغان رسيد ، فرمان يافت . وصيت كرد كه مرا در تابوتى نهيد . وتابوترا سوراخ كنيد ، ودستهاى مرا از آن سوراخ بيرون كنيد ، كف گشاده وهم چنان بر تا مردمان مى بينند كه همه جهان بستديم . ودست تهى ميرويم . ذهبنا وتركنا بستديم وبگذاشتيم .

(2) اقرأ النص التالى ثم أجب على ما يليه من أسئلة : ـ
رضا در تهران مقيم است ، خانۀ رضا در خيابان فردوسى است ، خانۀ رضا خيلى بزرگ است او اين خانه را گران خريده است ، من ديشب به خانۀ رضا رفتم آقا وخانم محمدى آنجا بودند ، رضا براى ما چائى آورد ، فنجان چائى وظرف شيرينى در سينى بود ، من يك فنجان چائى با يك شيرينى خوردم انواع ميوه ها روى ميز بود ، من فقط يك سيب خوردم ، آقاى محمدى وخانمش از همه موه ها خوردند من ساعت ده گفتم " خدا حافظ " وآمدم .
اـ رضا كجا مقيم است ؟ 2ـ آيا رضا خانه را ارزان خريده است ؟
3ـ رضا براى شما چه آورد ؟ 4ـ روى ميز چه بود ؟
5ـ آقا وخانم محمدى چه خوردند ؟

(3) ترجم الأمثال العربية التاليه الى اللغة الفارسية :ـ
---------------------------------
♠ المصباح الكاذب لايضئ. ♠ الكبر بالعقل وليس بالسن.
♠ الكلب يصير أسداً أمام منزله. ♠ الندم لاينفع .
♠ عين الحسود أقوى من ثلاثمائة عصى . ♠ الضيف هديه الله.
♠ كل ما فى القلب يأتِ على اللسان . ♠ توبة الذئب تعنى وفاته .
♠الليل والنهار يستويان عند الأعمى . ♠ قله الكلام تدل على العقل.

امتحان مادة / اللغة الفارسية
**************************
(1) ترجمى النصين التاليين الى اللغة العربية ثم حلل ما تحته خط : ـ
(ا) چنان شنودم كه وقتى دو صوفى بهم مى رفتند ، يكى مجرد بود وديگرى پنج دينار داشت. مجرد دلير همى رفت ، وباك نداشت ٠ وهر كجا رسيد ايمن بود ، وخداوند پنج دينار از بيم نيارستى خفتن ، تا وقتى بسر چاهى رسيدند ٠ جائى مخوف بود ٠ وسر چند راه بود ٠ همى گفت : چه كنم ؟ پنج دينار زر دارم ٠ واين جاى مخوفست ٠ وتو بخفتى ٠ ومرا خواب نمى گيرد صوفى مجرد گفت : ر بمن ده ٠ بدو داد ٠ وى بتك چاه انداخت گفت : برستى ٠ ايمن بخسب ٠ وبنشين كه مفلس در حصار رويينست٠
(ب) زنى بود كريه منظر وبنهايت زشت روى ٠ او را براى كورى عقد بستند وبمناكحتش در آوردند ٠ روزى زن بشوهر خود گفت : افسوس كه اين صورت من چون آفتاب ، ورخسارۀ من گل گلاب از چشم تو پوشيده است ٠ جمالى دارم بى نظير وجبينى چون بدر منير ٠ الغرض او را نابينا دانسته لاف حسن خود ميزد مرد ضرير جوابش داد كه اينقدر گزاف وبيهوده مگوى ٠ اگر تو جمالى داشتى در دست من نا بينا نمى افتادى ٠
(2) اقرئى النص التالى ثم أجب على ما يليه من أسئلة : ـ
اين مرد پدر است پدرم مرد خوبى است ٠ من برادرم ندارم ولى يك خواهر دارم سنش بيست سال است حسن از دانشگاه آمد ، من او را ديدم حسن درسش را نوشت، آيا شما درشتان را نوشتيد ؟ بله ما درسمان را نوشتيم ، وآنرا خوانديم٠ محمد واحمد درسشان را نوشتند ، محمد واحمد درسشان را نخواندند ٠
آيا پدر تان مرد خوبى است ؟
آيا شما برادر يا خواهر داريد ؟
آيا شما حسن را ديديد ؟
آيا محمد واحمد درسشان را خواندند ؟
(3) ترجم الأمثال العربية التاليه الى اللغة الفارسية :ـ
---------------------------------
♠ المصباح الكاذب لايضئ.♠ الكبر بالعقل وليس بالسن.
♠ الكلب يصير أسداً أمام منزله. ♠ الندم لاينفع .
♠ عين الحسود أقوى من ثلاثمائة عصى .♠ الضيف هديه الله.

امتحان مادة / اللغة الفارسية
*************************
(1) ترجم النص التالي إلى اللغة العربية ثم حللى ما تحته خط : ـ
شنيدم كه هارون الرشيد خوابى ديد كه همۀ دندانهاى او بيكبار بيرون افتاد0 بامداد خواب گزارى را بخواند،وبپرسيد كه تعبير اين خواب چيست؟ معبر گفت : زندگانى امير دراز باد ٠ همۀ اقرباى تو پيش از تو بميرند چنانكه از تو كسى باز نماند0گفت : اين مرد را صد چوب بزنيد0 چون همۀ اقربا پيش از من بميرند آنگاه من كه باشم ٠ خوابگزارى ديگر فرمود آوردند0 خوابگزار گفت : اين خواب كه امير ديده دليل كند كه خداوند دراز زندگانى تر از همۀ اقرباى خويش بود٠ هارون گفت : تعبير از آن بيرون نشد ٠ اما از عبارت تا عبارت بسيار فرق باشد٠ اين مرد را صد دينار بدهيد٠
(٢) اقرأ النص التالى ثم أجب على ما يليه من أسئلة : ـ
سوارى بشهرى رفت ، وترسيد كه دزدهاى در شب آمده واسبش را ببرند . در وقت شب به مهتر خود گفت : امشب من بيدار ميمانم ،مهتر بوى گفت : اگر اذن بفرمائيد بخوبى پاسبانى خواهم كرد ، آقايش به خواب رفت، بعد از آنكه يك پاس از شب گذشته بود بيدار شده ، از مهتر پرسيد كه چه ميكنى ؟ گفت در فكر اين هستم كه خدا بچه طور زمين را بر بالاى آب پهن كرده است ، گفت از فكر تو مى ترسم كه مبادا دزدها بيايند ، وتو ايشانرا نه بينى . جواب داد كه اى آقا خاطر جمع داريد . من بر حذر هستم . آن شخص باز بخواب رفت ، وچون صبح زود در نيش آفتاب بر خاست ، پرسيد كه حالا چه ميكنى ؟ نوكرش گفت : در فكر اين هستم كه امروز آيا زين بر سر بنده بايد باشد يا بر سر جناب عالى زيرا دزديكه اسب را برد زين را فراموش كرد .
( ا ) ترجم النص السابق إلى اللغة العربية . (ب) حلل ما تحته خط .
(جـ) استخرج من القطعة اسم نكره ثم أذكرى كيف تُعَرّفينَه .
( د) استخرج من القطعة اداة استفهام ثم اذكرى باقى ما تعرفينه من أدوات استفهام .
(٣) ترجم الأمثال العربية التالية إلى اللغة الفارسية :ـ
♠ المصباح الكاذب لايضئ. ♠ الكبر بالعقل وليس بالسن. ♠ الكلب يصير أسداً أمام منزله.
♠ الحسد مرض ليس له علاج .♠ عين الحسود أقوى من ثلاثمائة عصى.♠ الضيف هديه الله.
(4) ترجم النص التالي إلى اللغة العربية ثم حلل ما تحته خط : ـ
منزل ما بزرگ است٠خانه ما چهار اتاق دارد٠اين اتاق دو در دارد٠اين اتاق يك پنجره دارد. پنجره اين اتاق بزرگ است٠ پدر من خانه آمد٠ پدر من از بازار به خانه آمد٠من ديروز به دانشكده رفتم٠احمد ديروز به دانشكده نيامد٠ اوبه كتابخانه رفت٠دوست من دانشجوى است٠ او دانشجوى دانشكده حقوق است0من دانشجوى دانشكده ادبيات هستم٠ما دانشجوى دانشگاه هستيم٠دانشگاه ما بزرگ است ٠

امتحان مادة / اللغة الفارسية
*************************
(1) ترجم النص التالي إلى اللغة العربية ثم حلل ما تحته خط : ـ
شنودم كه روزى شبلى رحمه الله عليه در مسجدى شد تا دو ركعت نماز بگزارد . وزمانى بر آسايد . در مسجد كودكان دبيرستان بودند ودو كودك بنزديك شبلى رحمه الله عليه نشسته بودند ، در زنبيل پسر منعم نان وحلوا بود ، ودر زنبيل پسر درويش نان تهى . پسر درويش از وى حلوا همى خواست . پسر منعم گفت : اگر ترا باره اى حلوا بدهم تو سگ من باشى ؟ گفت باشم . گفت بانگ كن تا ترا حلوا بدهم . آن بيچاره بانگ سگ همى كرد ، وپسر منعم حلوا بوى همى داد . شيخ شبلى رحمه الله در ايشان نظاره ميكرد ، ومى گريست . مريدان گفتند : اى شيخ ترا چه رسيد كه گريان شدى؟ گفت : نگاه كنيد كه طامعى وبى قناعتى بمردم چه ميكنيد .
(1) ترجم النص السابق إلى اللغة العربية. (2) حلل ما تحته خط .
(3) استخرج من النص السابق اسم مفرد ثم اجمعيه وآخر جمع ثم هاتى مفرده .
(٢) اقرأ النص التالى ثم أجب على ما يليه من أسئلة : ـ
مردى اصم بعيادت مريضى رفت . از او پرسيد : احوالت چگونه است؟ مريض گفت : از شدت درد ميميرم ٠ لذا بمريض گفت خدا را شكر . بعد از آن از مريض پرسيد : چه ميخوريد ؟ بيمار گفت : زهر مار . اصم خيال كرد كه ميگويد : فلان غذا . لذا ببيمار گفت : نوش جان . سپس پرسيد : طبـيب شما كيست ؟ گفت : ملك الموت . خيال كرد كه مي گويد : فلان طبـيب . لذا گفت : إن شاء الله قدمش خير باشد.
( ا ) ترجم النص السابق إلى اللغة العربية . (ب) حلل ما تحته خط من كلمات .
(3) ترجم النص التالي إلى اللغة العربية ثم حلل ما تحته خط : ـ
منزل ما بزرگ است٠خانه ما چهار اتاق دارد٠اين اتاق دو در دارد٠اين اتاق يك پنجره دارد. پنجره اين اتاق بزرگ است٠ پدر من خانه آمد٠ پدر من از بازار به خانه آمد٠من ديروز به دانشكده رفتم٠احمد ديروز به دانشكده نيامد٠ اوبه كتابخانه رفت٠دوست من دانشجوى است٠ او دانشجوى دانشكده حقوق است0من دانشجوى دانشكده ادبيات هستم٠ما دانشجوى دانشگاه هستيم٠دانشگاه ما بزرگ است ٠
(4) ترجم الأمثال العربية التالية إلى اللغة الفارسية :
* الليل والنهار يستويان عند الأعمى . * الراعى الخائن أسوأ من الذئب .
* توبة الذئب تعنى وفاته . * اللص يشعر دائما بالجوع.